در پهلوی اسپست از زبان پهلوی بهیئت اسپسته یا پسپسته وارد سریانی شده و از سریانی به زبان عربی درآمده فصفصه شده. (از حاشیۀ برهان نقل از هرمزدنامه). سپست تر. (منتهی الارب). علفی است که به عربی رطبه و به ترکی یونجه گویند و فصفصه معرب آن است. (برهان)
در پهلوی اَسْپَسْت از زبان پهلوی بهیئت اسپسته یا پسپسته وارد سریانی شده و از سریانی به زبان عربی درآمده فصفصه شده. (از حاشیۀ برهان نقل از هرمزدنامه). سپست تر. (منتهی الارب). علفی است که به عربی رطبه و به ترکی یونجه گویند و فصفصه معرب آن است. (برهان)
افسوسی. مسخره. مستهزء. هزال. دلقک. (یادداشت بخط مؤلف) : به بخشش نباشد ورا دستگاه فسوسی بخواند بزرگش، نه شاه. فردوسی. مر مؤذن را چون نانی دشوار دهی ؟ مر فسوسی را دینار جز آسان ندهی. ناصرخسرو. گفت تا اکنون فسوسی بوده ام وز طمع در چاپلوسی بوده ام. مولوی
افسوسی. مسخره. مستهزء. هزال. دلقک. (یادداشت بخط مؤلف) : به بخشش نباشد ورا دستگاه فسوسی بخواند بزرگش، نه شاه. فردوسی. مر مؤذن را چون نانی دشوار دهی ؟ مر فسوسی را دینار جز آسان ندهی. ناصرخسرو. گفت تا اکنون فسوسی بوده ام وز طمع در چاپلوسی بوده ام. مولوی
مراد نفس حیوانی است که منشاء حس و حرکت است. (فرهنگ علوم عقلی از جامعالحکمتین ص 149 و شفا ج 2 ص 635) : دیوی است ستمکاره نفس حسی کو مایۀ جهل است و بی قراری. ناصرخسرو. پیش کعبه نفس حسی بهر قربان هدیه برد پیش صدرت جان قدسی کشت و قربان تازه کرد. خاقانی
مراد نفس حیوانی است که منشاء حس و حرکت است. (فرهنگ علوم عقلی از جامعالحکمتین ص 149 و شفا ج 2 ص 635) : دیوی است ستمکاره نفس حسی کو مایۀ جهل است و بی قراری. ناصرخسرو. پیش کعبه نفس حسی بهر قربان هدیه برد پیش صدرت جان قدسی کشت و قربان تازه کرد. خاقانی